بستنشينی يا همان متحصن شدن در حرم مطهر امام رضا عليهالسلام به منظور دادخواهی، از عصر صفويان مرسوم شد و در روزگار قاجاريان بهخصوص نوع دستهجمعی و سياسی آن به اوج خود رسيد.
قديمیترين سند به جای مانده در مورد بستنشينی در حرم، تصوير فرمانی مربوط به سال 1110 هجری قمری است که در آن به بيگلر بيگيان، اميران، حاکمان و وزيران دستور داده شده است، مظلومانی را که در آستانة مقدسه متحصن میشوند، محترم شمارند و با توجه به وجوب احترام روضه مقدسه، آنان را از تحصن بيرون نياورند، و اگر متحصنان دزد و قاتل باشند، متولی بايد آب و خوراک آنان را قطع کند تا خود از بست بيرون آيند.
به نوشته پولاک در سفرنامهاش، در عهد قاجار سراسر شهر مشهد بَست محسوب میشد.
در دوره پهلوی، بيشتر متحصنان سربازانی بودند که برای فرار از خدمت نظام بست مینشستند، و همين مسأله سبب بروز مشکلاتی شده بود، زيرا هم روحانيون و هم مقامات آستان قدس از بستنشينان حمايت میکردند، اما در نهايت مقرر شد که همچون گذشته ارائه خوراکی و آشاميدنی به آنان محدود شود تا خود از بست بيرون بيايند.
واقعه کشتار در مسجد گوهرشاد هم ريشه در بستنشينی مخالفان با قانون کشف حجاب دارد که با دخالت نيروهای نظامی و شکستن حرمت بستنشينی، به پايان رسيد.
رسم بستنشينی، به دليل سوءاستفاده شماری از متخلفان از قوانين، رفتهرفته فراموش شد و کارکرد اجتماعی آن برای مقابله به قوانين موضوعه از ميان رفت، اما نام «بَست» همچنان بر ورودیهای حرم مطهر باقی ماند و هنوز هم کاربرد آن رايج است.